

مشارکت زنان و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی
استفاده بهینه از مهارتها و تواناییهای زنان، مسئلهای صرفاً اقتصادی یا اجتماعی نیست، بلکه همانگونه که از تحقیقات و بررسیهای انجام شده، برمیآید، این امر، برای رونق کار و کسب و تجارت جهانی نیز مفید خواهد بود. هنوز هم سهم زنان از اعضای هیأت مدیره شرکتهای بزرگ جهان، بهطور متوسط ۷ درصد است.
بهرغم همه دستاوردها و موفقیتهای زنان در عرصههای ملی و بینالمللی، هنوز هم زنان جزو آن دسته از منابع اقتصاد جهانی هستند که به فعالیت کافی نرسیدهاند، هنوز هم جای زنان در بسیاری از مشاغل و مناصب خالی است و بسیاری از زنان شاغل نیز در جایی مشغول بهکار هستند که از مهارتها و تواناییهای بالقوه آنها، به درستی استفاده نمیشود.
اگرچه اهمیت زنان در عرصه اقتصاد جهانی، طی دهههای اخیر به سرعت افزایش یافته است، اما هنوز هم زنان میتوانند در این عرصه پیشرفت کنند. هنوز هم زنان قادرند در سلسله مراتب سازمانی و اداری به پیش روند و از نردبان ترقی، صعود کنند و رشد بلندمدت و پایداری را برای جوامع به ارمغان آورند.
به یاد بسپاریم: زنان، کلید رشد و ترقی کشورهای در حال توسعه و تنها راه برون مشارکت زنان معیار توسعه امروزه توانمندسازی زنان و مشارکت کامل آنان بر پایه برابری، در همه زمینهها از جمله در فرآیند تصمیمگیری و مدیریت جامعه یکی از پیش نیازهای توسعه پایدار است که کشور ما سخت به آن نیاز دارد.
در جوامعی که هنوز تعادل مطلوب و قابل قبول و مشارکت عادلانه زن و مرد در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسانها برقرار نگردیده است و فرآیند توسعه آن گونه که انتظار داشتهاند موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامی رخ خواهد داد که زن و مرد و دوشادوش یکدیگر مسئولیت توسعه را بر عهده بگیرند.
از سوی دیگر کسب مشاغل مدیریتی توسط زنان علاوه بر آن که زنان را در مقابله با تبعیضاتی چون معیارهای استخدامی نابرابر، دستمزدهای نابرابر، فرصتهای آموزشی حرفهای نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع تولیدی و امکانات نابرابر در ارتقای شغلی تواناتر میکند، سبب بالا رفتن اعتماد به نفس، کسب یک هویت مستقل و بهبود وضعیت و رشد اجتماعی آنان میشود که کل جامعه از آن منتفع خواهد شد.
دکتر جواد ناطق پور (جامعه شناس و استاد دانشگاه) در این زمینه می گوید: نگاه های نقد آمیز به نقش زنان در توسعه گویای این واقعیت است که همواره نگاه ناباورانه به توانمندی زنان و خلاقیت آنان در نوآوری و مدیریت های اجتماعی موجب شده است که تنها به عنوان نیروی های کار و یا به تعبیر “ساجوگیو” زنان مزدبگیر، مورد توجه واقع شوند. این امر خود عملا” باعث دورماندن زنان از پیشرفت و توسعه می شود.
وی می افزاید: ماهیت توسعه به گونه ای است که بدون مشارکت زنان در عرصه های مختلف اجتماعی، موفقیت چندانی در تحقق برنامه های توسعه حاصل نخواهد شد. فراهم آوردن زمینه های رشد بیشتر و افزایش مشارکت زنان در عرصه های اجتماعی، موضوع مهمی است که عملا” باید در برنامه ریزی های کشور مورد توجه قرار گیرد.
درک نیازهای واقعی زنان، نقش اجتماعی آنان، افزایش توانمندیها و نیز بهره مندی از آن در توسعه کشور همان چیزی است که می تواند جایگاه و موقعیت واقعی زنان را در جامعه ایرانی بیان کند. در حقیقت، توجه به وضعیت اشتغال زنان و هدایت آنان به بازار کار می تواند زمینه بهره گیری بهتر جامعه از این نیروی بالقوه را فراهم آورد.
راهکاری اساسی
بها دادن به رشد نهادهای مردم نهاد (انجیوهای غیر دولتی)، یکی از راههای افزایش مشارکت زنان در اشتغال و مدیریت است.
دکتر علی اصغر سعیدی (جامعه شناس و استاد دانشگاه) ضمن بیان این عبارت، میافزاید: فعالیت زنان در این نهادها که به صورت داوطلبانه انجام می گیرد علاوه بر ایجاد زمینه بروز استعدادها و تواناییهای آنها، تبلیغی نیز برای پذیرش آنها در مشاغل مختلف و از جمله پست های مدیریتی محسوب می شود. راهکار دیگر این است که زمینه های آموزش و دسترسی به آن برای زنان افزایش یابد و مقررات کاری به نفع افراد شایسته تغییر یابد.
جامعه شناسی دیگر در این زمینه می گوید: با تأسیس و راه اندازی تشکیلات و سازمان های غیر دولتی ویژه زنان، آنها نه تنها از آسیب های اجتماعی رهایی می یابند بلکه به عنوان نیروهای خلاق و کارآفرین در توسعه کشور وارد میشوند.
جواد ناطقپور (جامعه شناس و استاد دانشگاه) معتقد است: احساس مفید بودن در عرصههای اجتماعی، لحظههای شکوهمندی است که زنان را در کشورهای توسعه یافته امیدوار میکند و موجب افزایش روز افزون مشارکت آنها در خدمات اجتماعی میشود.